اصطلاح موردنظر خود را اینجا بیابید...
vocab for High school (lesson four 6-10)
جملات زیر را ترجمه کنید:
- والدین "پم" با صمیمیت به من خوش آمد گفتند به طوری که احساس کردم دوست صمیمی خانواده هستم.
- بعضی از دانش آموزان فقط با دوستان قدیمیشان معاشرت می کنند و به ندرت سعی در پیدا کردن دوستان جدید دارند.
- ما عمدا "گلندا" را از کمیته ی برنامه ریزی دور نگهداشتیم. چون نمیخاستیم بفهمد که مهمانی به افتخار او برگزار می شود.
- بعضی از سازمان های خیریه میان فقرا غذا پخش می کنند.
- شکی نیست که بهتر شده ام اما نامعلوم است که فردا به مدرسه برگردم.
مثال کلی :
یاد زمانی افتادم که با دوستان قدیمی ام با صمیمیت به خانه ی فقرا میرفتیم و غذا پخش میکردیم. این یکی از کارهایی بود که عمدا انجام میدادم و هیچ شکی در درست بودن آن نمی دیدم.
کلمات اضافی:
Greet sb with
خوش آمد گفتن به کسی
make sb feel like
باعث ایجاد حسی در کسی شدن
Socialize with
معاشرت کردن با کسی
make friends
دوست پیدا کردن
keep sb off sth
دور نگه داشتن کسی از چیزی
to be in someone's honor.
به افتخار کسی بودن
Charitable organizations
سازمان های خیریه
the needy
فقرا
پاسخ تمرین ها:
- Pam's parents greeted me with cordiality and made me feel like an old friend of the family.
- Some students socialize only with their cronies and rarely try to make friends.
- We deliberately kept Glenda off the planning committee because we didn't want her to know that the party was to be in her honor.
- Some charitable organizations dispense food to the needy.
- there is no doubt about my feeling better, but it is dubious that I can be back at school by tomorrow.
ترجمه مثال کلی :
I remember the time when my cronies and I stoped by the needy's houses and dispensed foods with cordiality. this was one of the works that I was doing deliberately and I wasn't dubious about it being right.
برای ورود به آزمون مرتبط کلیک کنید.
گردآوری : موسسه زبان های خارجه اشراق