all in one

ترجمه: در ان واحد - همزمان

کاربرد: معمولا برای بیان اینکه شخصی یا چیزی چند نقش یا عملکرد در یک زمان دارد

مثال یک: او یک مادر است و در آن واحد مدیر شرکت هم هست.

She’s a mother and company director in one

مثال دو: بعنوان یک کارآموز در یک شرکت انتشاراتی، اساسا در آن واحد ، دستیار، نامه رسان، ویراستار و کارگر انبار هم بودم.

As an intern at the publishing house, I was basically a personal assistant, gofer, proofreader, and warehouse laborer in one

(مترجم: مهین فر)