شنبه 4 بهمن ماه 1399
اصطلاح موردنظر خود را اینجا بیابید...
cackleberry
ترجمه: تخم مرغ
کاربرد: محاوره
baby-kisser
ترجمه: سیاست مدار
کاربرد: بخاطر چاپلوسی قبل از رای گیری
oxford Idioms and Phrasal verbs (171-180)
به روز نبودن درباره یک موضوع / تو باغ نبودن.
Rule 012 ( Substitutions)
در این بخش به زبان آموز توصیه می گردد ترجیحا بجای جملات زیر در نوشتار از ساختار های جایگزین استفاده کند.
1- My family is more important than evrything else.
all shot to hell
ترجمه :(عامیانه) یاور چیزی استاد شدن/ از بین رفتن چیزی/ تعطیل ( به مثال ها رجوع شود)
کاربرد: برای بیان بلا استفاده شدن چیزی
all kidding aside
ترجمه: از شوخی گذشته - شوخی به کنار
کاربرد: برای حساس نشان دادن موضوع
آه ندارد تا با ناله سودا کند
اصطلاح: آه ندارد تا با ناله سودا کند/ یا چیزی در بساط ندارد
کاربرد: برای بیان شدت بی پول بودن شخص
vocab for High school (lesson three 16-20)
are you leaving so soon?
ترجمه: بودی حالا! در خدمتتون بودیم!
کاربرد: هم به شکل مودبانه و هم برای مزاح به شخصی که در حال ترک جلسه یا مهمانی می باشد. این اصطلاح برای کسی که از یک شرایط سخت و خطرناک قصد فرار دارد نیز استفاده می شود (مثال 2)
vocab for High school (lesson one synonyms)
مترادف کلمات درس اول کتاب
نکته: مثال ها را ابتدا ترجمه کنید و سپس با پاسخ های انتهای درسنامه مطابقت بدید. تلاش کنید بجای کلمات اصلی از مترادف های انها استفاده کنید و انها را بخاطر بسپارید.
Add (something) into
ترجمه: اضافه کردن چیزی به چیزی
EX: Now, add the eggs into the mixture.
all the better for something/doing something
ترجمه: حال کسی سر جا آمدن (با چیزی یا انجام کاری)
کاربرد: حاکی از احساس بهتری داشتن بعد از یک فعالیت
(as) cheap as chips
ترجمه: مفت - ارزان
کاربرد: در بریتانیا- حاکی از کم بودن مبلغ چیزی
مثل چی!/ بد جور
اصطلاح : مثل چی ! / چه جور! بد جور
کاربرد: حاکی از شدت و سرعت انجام کاری
(as) crafty as a fox
ترجمه: حیله گر- مکار- روباه صفت- دارای جنس خراب
کاربرد: باهوش ولی حیله گر
(as) cold as a welldigger's ass (in January)
ترجمه: مثل سگ به خود لرزیدن- از سرما قندیل بستن
کاربرد: ( غیر مودبانه) حاکی از سرمای شدید
use (one's) head (or loaf)
ترجمه: (امری) بد نیست از مغزت (مخت) استفاده کنی
Think carefully
gab
ترجمه: 1- چرت و پرت گفتن 2- چرت و پرت
کاربرد: محاوره
dab something on(to) something
ترجمه: مالیدن- قرار دادن
کاربرد: حاکی از گذاشتن مقداری کمی از چیزی بر چیز دیگر
around the corner
ترجمه: 1- بسیار نزدیک - الان رسیدیم!
کاربرد: برای بیان نزدیک بودن مقصد به سرنشینان خودرو
all rolled into one
ترجمه: در آن واحد
کاربرد: حاکی از تلفیق چند چیز در یک چیز
agree with
ترجمه: موافق بودن با، راضی بودن از، موافقت کردن با
EX: I don't agree with any form of terrorism.
back (someone or something) up to (something)
ترجمه: 1- پشت به پشت چیزی بودن 2- دنده عقب گرفتن
کاربرد: ترجمه دوم برای عقب رفتن وسیله نقلیه معمولا کاربرد دارد.
face fungus
ترجمه: ته ریش - ریش
کاربرد: محاوره
(as) bright as a button
ترجمه: با هوش - حاذق
کاربرد: حاکی از شخصی که در رسیدن به راه حل سریع عمل می کند. معمولا برای توصیف کودک استفاده می گردد.
(as) different as chalk and cheese
ترجمه: مثل عسل و خربزه
کاربرد: حاکی از دو یا چند فردی که همیشه با هم در نزاع می باشند.
َAsk a question
معنی: سوال پرسیدن
Ex: They asked me quite a lot of difficult questions about my job.
gab room
ترجمه: توالت زنانه
کاربرد: محاوره
back away
ترجمه: 1- عقب کشیدن- کنار رفتن 2- عقب نشینی کردن
کاربرد: محاوره
back at you
ترجمه: شما هم همین طور - خودتی!
کاربرد: معادل کلمه you too - این اصطلاح در امریکا و آفریقای جنوبی کاربرد زیاد دارد.
از درک من خارج است
اصطلاح: از درک بنده خارج است/ سر در نمیارم
کاربرد: حاکی از عدم توانایی در درک مقوله یا موضوعی
Caddy
ترجمه: کادیلاک
کاربرد: در محاوره مخفف کلمه کادیلاک
(as) clean as a new pin
ترجمه: تمیز و مرتب- برق افتاده
کاربرد: برای توصیف مکانی که بعد از تمییز کردن برق می زند.
abound with / in sth
ترجمه: مملو بودن از چیزی- پر بودن از چیزی
To be plentiful with
Wait for the dust to settle
ترجمه: بگذار آب ها از آسیاب بیافته
wiat for an unsettled situation to become calm
would rather
Would rather
این فعل کمکی برای بیان ترجیح دادن بکار می رود.
Spend
معنا: خرج کردن پول
oxford Idioms and Phrasal verbs (131-140)
فهمیدن/ تو مخ رفتن/ یاد آوردن
learn/know the ropes
ترجمه: قلق چیزی را بدست اوردن /بلد بودن
To learn/know how to perform a job
almost upon somebody
ترجمه : در راه - نزدیک - ان غریب
کاربرد :حاکی از از راه رسیدن چیزی و نزدیک بودن زمان انجام ان
caboose
ترجمه: نرمی پشت- ک--
کاربرد: در حقیقت این واژه به معنای آخرین واگن قطار می باشد.
If my memory serves me correctly
ترجمه: اگه اشتباه نکنم
If i have remembered it correctly
Rule 004 ( times)
بیان دفعات:
در انگلیسی یکبار و دوبار کلمات مختص خود را دارند یعنی once و twice وبرای بیان بقیه دفعات از کلمه times بعد از هر عدد استفاده می کنیم. ( اگر چه در حالت رسمی برای بیان سه بار از کلمه thrice هم می توان استفاده کرد).
(as) black as a raven
ترجمه: کاملا تاریک و سیاه
کاربرد: قدیمی
baby boomer
ترجمه: زاده بین سالهای 1945 تا 1965- دهه چهلی/دهه پنجایی/ دهه شصتی- روغن بومی خورده
کاربرد: (در آمریکا)- منظور از روغن بومی خورده کسانی هستند که در دهه های پیشین زندگی بهتر و سالم تری داشته اند.
oxford Idioms and Phrasal verbs (181-190)
تصمیم گرفتن/بعد از کلی فکر کردن تصمیم نهایی را گرفتن
daft as a brush
ترجمه: سه زدن- خنگ بودن
کاربرد: محاوره در بریتانیا
Adhere to
ترجمه: 1- چسبیدن به 2- پایبند بودن به
Ex: The masking tape was so old that it would no longer adhere to anything.
More than likely
ترجمه: به احتمال زیاد
very likely
back alley
ترجمه: محله خلاف کار ها
کاربرد: حاکی از منطقه ای که در آن افراد بدنام اقامت دارند.
all of a piece / of a piece
ترجمه: یک جور - شبیه- برابر با- از یک جنس بودن
کاربرد: برای بیان یکسان یا شبیه بودن دو ایده یا ویژگی شخصیتی
Rule 002 (parts of a day)
قانون 2:
سه قسمت روز (صبح - بعد از ظهر- عصر) با حرف اضافه In the همراه هستند و سه قسمت دیگر (ظهر-شب-نصف شب) با حرف اضافه at همراه خواهند بود.
Rule 013 (Linking words)
از ملزومات بخش نوشتاری آیلتس بویژه در تسک دو استفاده از کلمات ربط که بیانگر ویژگی های مختلفی هستند می باشد، لذا بنده در این مقاله این کلمات را به شکل زیر دسته بنده می کنم:
1- برای شروع پاراگراف ها و یا ایجاد ترتیب در بدنه یک پاراگراف
رس کسی را کشیدن
اصطلاح: رس کسی را کشیدن
کاربرد: حاکی از بیش از حد کار از کسی کشیدن
oxford Idioms and Phrasal verbs (151-160)
چیزی را تمام کردن- فاقد چیزی بودن
back door
ترجمه: پشت پرده - مخفیانه
کاربرد: حاکی از انجام مخفیانه کاری
vocab for High school (lesson two 16-20)
Not take it(or something) personally
ترجمه: خون خودت رو کثیف نکن- ناراحت نشو- به دل نگرفتن
Not to get offended - the failure is not your fault
Many
در آزمون رایتینگ آیلتس بجای صفت many و a lot of می توان از گزینه های زیر نیز استفاده کرد:
daddy of them all
ترجمه: بزرگ خاندان- قدیمی ترین
کاربرد: برای بیان شخص یا چیزی که از همه مسن تر و قدیمی تر باشد.
(as) flat as a board
ترجمه: 1- تخته شده - صاف صاف 2 : (خودمانی) دارای سینه های بسیار کوچک (زن)
کاربرد: هر دو مورد جنبه محاوره دارد.
vocab for High school (lesson one 6-10)
شکستنی - ترد
(as) dry as dust
ترجمه: 1- خشک 2- کسل کننده و خشک
کاربرد: در ترجمه دوم حاکی از چیزی که فاقد عناصر جالب باشد.
vocab for High school (lesson one 11-15)
دفن کردن
(as) close as stink on shit
ترجمه: رابطه نزدیک داشتن- از ع. همدیگر خوردن
کاربرد: ( غیر مودبانه) حاکی از دوست بودن با کسی
Act as
ترجمه: (به طور موقت) نقش کسی را ایفا کردن- وظیفه کسی را انجام دادن
EX: Until Kayla returns from her maternity leave, Sharon will act as lead analyst.
dad fetch my buttons
ترجمه: آفتاب از کدوم طرف در آمده!
کاربرد: حاکی از بیان تعجب
Rule 008 (far/way+adj)
برای شدت دادن به صفات تفضیلی (برتر برای مثال زیباتر یا گران تر) از کلمات زیر استفاده می شود:
A bit / A little
face (that) would stop a clock
ترجمه: کریه المنظر- زشت
کاربرد: این اصطلاح البته به صورت غیر رایج در معنای زیبا هم بکار می رود.
Air (sth) out
ترجمه: هوا خوردن - باد خوردن
oxford Idioms and Phrasal verbs (191-200)
تلاش خود را کردن/ بخت خود را برای انجام کاری آزمودن
(as) common as an old shoe
ترجمه: بی موالات- بی کلاس
کاربرد: رایج
lose (one's) head
ترجمه: دست و پای خود را گم کردن
To lose one's composure
all sweetness and light
ترجمه: شیرین و دوست داشتنی- مهربان و بی آزار- به کام (شیرین)
کاربرد: هم برای افراد (مهربان) البته با تاکید بر اینکه این فرد همیشه دارای این ویژگی نیست، و هم برای موقعیت (به کام شیرین)
(as) broad as a barn door
ترجمه: بسیار عریض- پهن- مثل تخته درب
کاربرد: حاکی از عریض بودن چیزی
(as) busy as a hibernating bear
ترجمه: بی کار- بی مشغله - علاف
کاربرد: اصطلاحی تمسخر آمیز برای بیان بی کار بودن فرد
gabfest
ترجمه: نخودچی خورون - دورهمی
کاربرد: گردهمایی رفقا و صحبت در مورد موضوعات مختلف
Be hard pressed/pushed to do something
ترجمه: عمرا اگه بتونی...
You will find it difficult to
e pluribus unum
ترجمه: یک از بسیار- وحدت در عین کثرت
کاربرد: نوشته ایست که بر بسیاری از سکه ها و نقش بزرگ ایالات متحده آمریکا حک شده است.
da bomb
ترجمه: عالی- بیست بیست
کاربرد: محاوره- دارای کیفیت بسیار عالی و مفرح
(as) clear as a bell
ترجمه: 1- کاملا رسا - قابل شنیدن 2- کاملا واضح - از دور داد میزنه!
کاربرد: حاکی از قابل شنیدن یا قابل فهم بودن صدا یا چیزی
beat a (hasty) retreat
ترجمه: فلنگ را بستن - جیم شدن
To leave a place quickly
این طور که می گن
اصطلاح: ..... این طور که می گن!
کاربرد: همانطور که دیگران می گویند و شایعه شده است شاید درست باشد شاید نباشد.
Forget
در معنای: به دست فراموشی سپردن- از یاد و خاطرات بردن
(as) cocky as the king of spades
ترجمه: انگار ملکه ویکتوریاست! - مغرور و پر افاده - از دماغ فیل افتاده
کاربرد: حاکی از خودبزرگ بینی فرد
C4N
ترجمه: فعلا خدا حافظ
کاربرد: مخفف عبارت ciao for now - که ciao یک کلمه ایتالیایی به معنی خدا حافظ می باشد.
vocab for High school (lesson four 1-5)
Passage 01 (part one)
Align oneself with sb/ sth
ترجمه: هم پیاله شدن/ هم پیمان شدن با/ رسما اعلام حمایت کردن از
فکر نکن اسکل گیر اوردی
اصطلاح: فکر نکن اسکل گیر آوری/ فکر نکن گوش هام درازه!
کاربرد: برای بیان هشدار به کسی که درصدد کلاهبرداری از شماست.
get (one's) wires crossed
ترجمه: قاطی کردن- سیم های کسی قاطی شدن
To be confused
سگ زرد برادر شغاله/ سر و ته یه کرباس اند
اصطلاح: سگ زرد برادر شغاله! همشون سرو ته یه کرباس اند!
کاربرد: برای بیان یکسان بودن دو یا چند نفر ( بویژه در انجام کارهای احمقانه!)
Ask for directions
معنی: آدرس پرسیدن
Ex: Let's stop and ask someone for directions.
Adjourn for
ترجمه: تشریف بردن برای چیزی ( در بین جلسه)
EX: Since we were getting hungry, we decided to adjourn for lunch.
vocab for High school (lesson four 6-10)
oxford Idioms and Phrasal verbs (1-10)
(as) different as night and day
ترجمه: متفاوت از زمین تا آسمان
کاربرد: برای بیان تفاوت واضح و کامل بین دو چیز یا شخص.
a thin skin
ترجمه: نازک نارنجی بودن- حساس بودن
کاربرد: با فعل have همیشه همراه می باشد.
stop + gerund و stop + infinitive
نکته گرامری
(as) dead as a dodo
ترجمه: بلا استفاده- منسوخ- تاریخ مصرف گذشته- از کار افتاده
کاربرد: حاکی از ایده یا وسیله ای که دیگر کاربرد ندارد یا از محبوبیت افتاده است. در این اصطلاح dodo نام پرنده ایست که منقرض شده است.
baby needs a new pair of shoes
ترجمه: خدا کنه (شش/چهار/...) بیارم
کاربرد: دعایی که هنگام پرتاب تاس برای آوردن یک عدد مورد نیاز می کنند.
baby bear
ترجمه: پلیس راهور - گشت جاده (تازه کار)
کاربرد: حاکی از پلیس تازه کار یا دارای درجه پایین که در جاده ها خدمت می کند.
each and every one
ترجمه: کلهم اجمعین- همه- تک تک
کاربرد: حاکی از تمام آیتم های یک نوع
oxford Idioms and Phrasal verbs (41-50)
بررسی کردن – پیگیری کردن
(as) brown as a berry
ترجمه: آفتاب سوخته شدن- زغال اخته شدن
کاربرد: حاکی از برنزه شدید شدن در آفتاب
vocab for High school (lesson two synonyms)
مترادف کلمات درس اول کتاب
نکته: مثال ها را ابتدا ترجمه کنید و سپس با پاسخ های انتهای درسنامه مطابقت بدید. تلاش کنید بجای کلمات اصلی از مترادف های انها استفاده کنید و انها را بخاطر بسپارید.
gag me with a spoon
ترجمه: حالم بهم خورد!
کاربرد: بریتانیا
(as) busy as a peddler
ترجمه: پر کار- پر مشغله
کاربرد: حاکی از تلاش بسیار فرد
are you sorry you asked?
ترجمه: همین رو می خواستی بشنوی؟
کاربرد: برای بیان اینکه پاسخ سوال برای شخص سوال کننده شاید نارحت کننده باشد.
cabbagehead
ترجمه: احمق- آدم نفهم
کاربرد: حاکی از شخصی که از شعور و فهم بالایی برخوردار نباشد.
all for naught
ترجمه: بیخودی- بیهوده- بی فایده
کاربرد: حاکی از بی نتیجه بودن عمل
babycakes
ترجمه: عزیزم!
کاربرد: برای درخواست کاری از کسی که او را دوست داریم.
vocab for High school (lesson one 16-20)
از سر گرفتن- دوباره شروع کردن
around the clock
ترجمه: یک سره- بی وقفه- بیست و چهار ساعته- شبانه روز
کاربرد: حاکی از انجام بی وقفه یک کار
cactus juice
ترجمه: تکیلا - خالسیکو
کاربرد: نوعی شراب مکزیکی
more OR most
خیلی وقت ها بوده که خواستید برای مثال بگید :
» بیشتر افراد زیر 30 سال از فیلم های عاشقانه بیزارند.
and that ain't hay
ترجمه: همچین مبلغ کمی هم نیست!
کاربرد: معمولا حاکی از زیاد بودن مبلغ و یا مقدار پول
Ask about
معنی: سراغ کسی را گرفتن
Ex: As soon as he arrived home, he asked about his wife.
babe in arms
ترجمه: نوزاد - نی نی - آدم مظلوم و ساده
کاربرد: حاکی از نوزادی که در آغوش می باشد
(as) clear as anything
ترجمه: مثل روز روشن - مثل چی روشنه
کاربرد: حاکی از قابل فهم بودن چیزی
Ask after somebody
معنی : احوال کسی را جویا شدن
Ex: I spoke to James today. He was asking after you.
hack someone or something apart
ترجمه: 1- مثله کردن- تکه تکه کردن 2- به باد انتقاد گرفتن
کاربرد: در معنای دوم مجازا حاکی از انتقاد شدید از فرد
اتفاقا همین الان ذکر و خیرت بود
اصطلاح: همین الان ذکر و خیرت بود/ چه حلال زاده
کاربرد: برای بیان اینکه دقیقا قبل از حضور شخص درباره او باب صحبت باز بوده است.
oxford Idioms and Phrasal verbs (31-40)
مسافت کم – دم دست
بشکن زدن
اصطلاح: بشکن زدن
کاربرد: بهم زدن نوک شصت و انگشت وسط برای ایجاد صدا ( بمنظور ابراز خوشحالی و یا جلب توجه کسی)
daddy needs (new) shoes
ترجمه: خدا کنه (شش/چهار/...) بیارم
کاربرد: دعایی که هنگام پرتاب تاس برای آوردن یک عدد مورد نیاز می کنند.
(as)(a) like as (two) peas in a pod
ترجمه: مثل سیبی که از وسط دو نصف شده است- کاملا شبیه به...
کاربرد: برای بیان شباهت بین دو چیز یا شخص
Add on
ترجمه: اضافه کردن - سر چیزی دادن
EX: I think we can add one more room on to the downstairs.
accede to something
ترجمه: تسلیم شدن در برابر...
To accept a set of conditions
Act out
ترجمه : 1- بدرفتاری کردن 2- نقش بازی کردن 3- بروز دادن 4- با حرکت دست و صورت منظور خود را بیان کردن
Ex: You're in middle school now, so if you act out in class, you will be sent to the principal's office.
اینطور که بوش میاد
اصطلاح: این طور که معلومه، اینطور که بوش میاد!
کاربرد: برای بیان موضوعی که شرایط نشان می دهد احتمال اتفاق افتادن آن در آینده نزدیک می باشد.
back (some place)
ترجمه: برگشتن ( به جایی)
کاربرد: محاوره ( با افعال get/be/arrive )
all joking aside/apart
ترجمه: از شوخی گذشته - شوخی به کنار
کاربرد: برای حساس نشان دادن موضوع
gag on (something)
ترجمه: چیزی در گلو گیر کردن
کاربرد: حاکی از عدم توانایی در بلعیدن چیزی
(as) close as two coats of paint
ترجمه: صمیمی- جان کسی برای کسی در آمدن- مثل دو تا یار برای همدیگر
کاربرد: حاکی از قرابت دو یا چند شخص
caca
ترجمه: پی پی - پی پی کردن
کاربرد: مدفوع یا دفع آن توسط کودکان
face falls
ترجمه: در ذوق کسی خوردن- ذوق مرگ شدن
کاربرد: حاکی از نا امید شدن بعد داشتن انتظارات مثبت
vocab for High school (lesson two 1-5)
all great minds run in the same channel
ترجمه: خرمندان تدبیر یکسان کنند
کاربرد: اصطلاحی شوخی آمیز زمانیکه دو نفر ایده یکسان داشته باشند.
(as) conceited as a barber's cat
ترجمه: به کو-- میگه دنبالم نیا بو می دی!- خودشیفته
کاربرد: حاکی از کسی که بسیار مغرور است
of whom / of which
جمله زیر را ترجمه کنید:
انها مشکلات بسیاری دارند که مهمترین انها کمبود بودجه می باشد.
oxford Idioms and Phrasal verbs (111-120)
جدی گرفتن چیزی
Account for something
ترجمه: 1- توجیه کردن - توضیح آوردن برای چیزی 2- تشکیل دادن
Ex: Your report accounts for everything that has happened.
امری دیگه باشه؟
اصطلاح : امری دیگه باشه؟!
کاربرد اول: روشی مودبانه برای ابراز آمادگی برای خدمت رسانی به دیگران که معمولا به شکل کامل بکار می رود:
Not out of the woods
ترجمه: هنوز درگیر چیزی بودن
ٌWe have still some problems
back and forth
ترجمه: 1- عقب و جلو - امد و شد 2- بگو مگو - یکی به دو
کاربرد: در معنای دوم حاکی از جدالی که دو یا چند نفر یکی به دو می کنند.
(as) fast as lightning
ترجمه: مثل رخش - مثل برق
کاربرد: حاکی از سریع بودن چیزی یا کسی در انجام کاری
at first/first of all-in the beginning/ at the beginning
این دو کلمه یا عبارت زمانی بکار می روند که قرار است یک لیستی از کارها یا فعالیت ها انجام گردد برای مثال:
(as) deaf as a post
ترجمه: کر - ناشنوا- انگار پنبه تو گوششه
کاربرد: برای کسی که میزان شنوایی وی خفیف یا در حد صفر می باشد
می خواهد بینی اش را عمل کند
اصطلاح: عمل بینی
cack
ترجمه : 1- پشگل - سرگین - ع. / 2- ریدن- ضایع کاری کردن-مدفوع کردن/ 3- بالا آوردن- قی کردن/4- کشتن/5- فریب دادن
کاربرد: هر پنج مورد کاربرد عامیانه دارد
فعلا چیزی بهش نگو
اصطلاح: فعلا چیزی بهش نگو / ( درحالت منفی) من رو بی خبر نگذار!
کاربرد: برای بیان مطلع نکردن/کردن کسی از یک موضوع
baby blues
ترجمه: 1- افسردگی بعد از زایمان 2- چشمان آبی روشن
کاربرد: دوره کوتاه افسردگی که زنان بعد از زایمان دچار آن می شوند
baby bump
ترجمه: شکم جلو آمده
کاربرد: فقط برای زنان بارداری که تازه شکم انها بزرگتر شده است.
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است
اصطلاح: دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
کاربرد: برای بیان اینکه درست است که کاری دیر انجام شده است اما بهتر از این است که اصلا انجام نشود.
back down
ترجمه: کم آوردن - از خر شیطان پایین آمدن
کاربرد: حاکی از تغییر عقیده دادن بویژه در یک نزاع
Important
معنا اول : مهم و جدی
cabin fever
ترجمه: دل زدگی- دل گرفتگی
کاربرد: حاکی از خسته شدن از ماندن در یک مکان برای یک مدت طولانی
Not do a stroke of work
ترجمه: دست به سیاه وسفید نزدن
To not do any work at all
around these parts
ترجمه: این طرف ها
کاربرد: در قسمت مشخصی از شهر یا منطقه ای خاص
vocab for High school (lesson three 11-15)
Alight on/ upon
ترجمه: 1- نشستن روی ( پرنده یا حشره) 2- اتفاقی (چشم) افتادن به چیزی 3- رسیدن به (ایده یا فکر جدید)
dabble at (something)
ترجمه: هرتکی کاری کردن
کاربرد: حاکی از انجام کاری از روی بی میلی
I ain't mad at it
ترجمه: من هم خوشم اومده ازش
کاربرد: حاکی از علاقمند شدن به چیزی
each way
ترجمه: بیا شرط ببندیم
کاربرد: فقط برای مسابقه اسب سواری
be on the same wavelength
ترجمه: طرز فکر یکجور داشتن- با هم تفاهم داشتن
To think in a similar way to others
babysit for
ترجمه: بچه داری کردن برای کسی
کاربرد: هم نام کودک می تواند بعد از For قرار گیرد و هم نام والدین کودک
dagwood sandwich
ترجمه: ساندویچ دو نونه- ساندویچ پر
کاربرد: حاکی از ساندویچی که پر از محتویات بوده و از چندیدن لایه نان درست می شود.
(as) cool as a cucumber
ترجمه: آرام - بی خیال - عین خیال کسی نبودن- انگار نه انگار
کاربرد: حاکی از عدم استرس در انجام کاری
face forward
ترجمه: 1- صاف نشستن 2- صاف نشاندن
کاربرد: محاوره
vocab for High school (lesson four 11-15)
take (something) to heart
ترجمه: چیزی را به دل گرفتن
Be very affected or upset by something
کمی هم به خودت برس
اصطلاح: کمی هم به خودت برس!
کاربرد: برای پیشنهاد به کسی که مدام درگیر کارکردن بوده و از زندگی اش زیاد لذت نمی بره!
daily grind
ترجمه: کار روزمره- خر حمالی- کار همیشگی
کاربرد: منظور از خر حمالی خسته کننده بودن یک شغل می باشد
(as) fit as a fiddle
ترجمه: داراری ساز کوک - سر و مر و گنده- سر حال- کیف کوک
کاربرد: دارای سلامت کامل
تا تنور داغه بچسبون
اصطلاح : تا تنور داغه بچسبون!
کاربرد: حاکی از پر سود بودن معامله
Greatly vs. Enormously
0002
❇️نکته گرامری
vocab for High school (lesson two 11-15)
(as) cold as ice
ترجمه: بسیار سرد
کاربرد: هم برای درجه حرارت و هم ویژگی فردی کسی که بسیار سرد برخورد می کند.
back at it (again)
ترجمه: دوباره شروع کردن
کاربرد: حاکی از انجام دوباره کاری که ناخوشایند است. با افعال To be
(as) easy as ABC
ترجمه: مثل آب خوردن
کاربرد: حاکی از سهولت انجام کاری
back and fill
ترجمه: تغییر عقیده دادن
کاربرد: (قدیمی)
I am not my brother's keeper.
ترجمه: نه ته پیازم نه سر پیاز/ من چه کاره ام مگه!
کاربرد: (انجیل) حاکی مسئول نبودن در کارهایی که دیگران انجام میدهند. مصداق شعر (عیب رندان نکن ای زاهد پاکیزه سرشت/ که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت)
let (one's) heart rule (one's) head
ترجمه: اجازه بدی دل به جای عقل تصمیم بگیره- عاشقی آدم رو کور می کنه
To do something based on your desires
(as) easy as anything
ترجمه: مثل چی راحته!
کاربرد: as anything با صفات یا قیود دیگر هم بکار می رود.
F2F
ترجمه: رو در رو
کاربرد: مخفف کلمه face to face
Lesson one
oxford Idioms and Phrasal verbs (101-110)
اول اینکه، اول از همه
(as) crooked as a barrel of fish hooks
ترجمه: صد تا چاقو میسازه یکیش دسته نداره- حیله باز
کاربرد: حاکی از فردی که صادق نباشد
(as) blind as a bat
ترجمه: 1- نا بینا - 2- دارای چشمان کم سو
کاربرد: حاکی از عدم توانایی یا توانایی ناچیز در قوه باصره
baby killer
ترجمه: کسی که موافق سقط جنین می باشد- قاتل جنین
کاربرد: حاکی از کسانی که از سقط حمایت یا خود سقط جنین داشته اند- این اصطلاح توسط مخالفان جنگ به سربازان نیز اطلاق می گردد.
dabble in (something)
ترجمه: عشقی کاری را انجام دادن
کاربرد: حاکی از انجام کاری بصورت غیر مداوم
oxford Idioms and Phrasal verbs (161-170)
در جای خود بودن و مهارت داشتن/ می دونه داره چکار میکنه
بغض گلویش را گرفته
اصطلاح: بغض گلویش را گرفته!
کاربرد: برای بیان داشتن تمایل به گریه
all over again
ترجمه : دوباره از اول
کاربرد: حاکی از بیهوده بودن عمل قبلی و لزوم شروع حرکتی جدید. این اصطلاح معمولا با فعل start و یا مشابه ان بکار می رود.
َAlight from
ترجمه: پیاده شدن/ خارج شدن
oxford Idioms and Phrasal verbs (51-60)
به رانندگی ادامه دادن
Much/ A lot of
بجای کلمه much و a lot of قبل از اسامی غیر قابل شمارش می توانیم در رایتینگ آیلتس از معادل های زیر استفاده کنیم.
cadge (something) from (someone)
ترجمه: قرض گرفتن
کاربرد: محاوره
Must/Have to
می توان در معنای " باید" و یا " حتما باید" که نشان دهنده اجبار می باشند بجای must و یا have to از موارد زیر استفاده کرد:
Hang on in there
ترجمه: تحمل کن - تاب بیار
Calm down- you need to tolerate
dab (something) off
ترجمه: به آرامی چیزی را پاک کردن
کاربرد: محاوره- حاکی از حساس بودن چیزی که کثیف شده است
Reflexive pronouns
0003
❇️نکته گرامری
all talked out
ترجمه: دهان کف کرده - خسته از حرف زدن
کاربرد: حاکی از صحبت کردن طولانی مدت
Rule 007 (important)
برای بیان اینکه موضوعی برای کسی اهمیت دارد از Important to و برای بیان اینکه مهم است یک شخص کاری را انجام دهد از Important for استفاده می کنیم.
Ex: English is very important to me.
یکی به نعل میزنه یکی به میخ
اصطلاح: یکی به نعل می زند و یکی به میخ
کاربرد: برای توصیف افرادی که خط و مشی مشخصی ندارند و برای حفظ منافع خود دورویی را سر لوحه کار قرار می دهند.
dab on them folks
ترجمه: برو خوش باش
کاربرد: جمله ای امری حاکی از اینکه فرد مقابل آزادنه هر کاری بخواهد می تواند انجام دهد.
back forty
ترجمه: زمین خالی
کاربرد: معمولا قسمتی از مزرعه که بدون کشت رها شده است
vocab for High school (lesson one 1-5)
oxford Idioms and Phrasal verbs (11-20)
حال کسی خوش نبودن/ حال کسی بد شدن
Add up
ترجمه: 1- جور در آمدن 2- بالار فتن- سر به فلک کشیدن
EX: These numbers just aren't adding up—I think I made a mistake somewhere.
استاد، خسته نباشید
اصطلاح: اقا، خسته نباشید!/ برای امروز بسه!
کاربرد: در زبان فارسی کنایه ای برای با خبر ساختن کسی بویژه آموزگار از اتمام وقت کار یا کلاس.
(as) accommodating as a hog on ice
ترجمه: بد اخلاق - کسی را که با یک من عسل هم نتوان خورد
کاربرد: قدیمی در بریتانیا
babbling idiot
ترجمه: وراج و اراجیف باف- مثل جیرجیرک
کاربرد: حاکی از کسی که حرف های چرند بسیار می زند.
agree with somebody
ترجمه: به کسی ساختن، با کسی خوب بودن (معمولا به صورت منفی)
EX: A- The humid climate didn't agree with him.
Rule 001 (spend)
قانون 1:
واژه spend در معنای سپری کردن طبق ساختار های روبرو بکار می رود.
gaffle (someone or something)
ترجمه: 1- کش رفتن- دزدیدن 2-دستگیر کردن
کاربرد: محاوره
پیاز داغ چیزی را زیاد کردن
اصطلاح: پیاز داغ چیزی را زیاد کردن یا شور دادن به چیزی
کاربرد: حاکی از بزرگتر جلوه دادن یک چیز ناخوشایند
baby fat
ترجمه: چربی موقتی نوزادان تازه بدنیا آمده- (کاشانی) باد راه!
کاربرد: حاکی از تپل بودن نوزادان در هنگام تولد که بعد از مدتی محو می شود.
(as) awkward as a cow on a crutch/roller skates
ترجمه: دست و پا چلفتی - کسی که در راه رفتن هم مشکل دارد چه برسد به ...
کاربرد: حاکی از عدم توانایی یک شخص در انجام کاری
cackling geese
ترجمه: مخبر
کاربرد: حاکی از فردی که از خطرات احتمالی دیگران را خبر می کند.
همیشه سرش تو کتابه
اصصطلاح: همیشه سرش تو کتابهاشه
کاربرد: حاکی از کسی که همیشه در حال مطالعه است.
all skin and bones
ترجمه: پوست و استخوان
کاربرد: حاکی از لاغر بودن کسی ( بویژه در اثر کم خوری)
(as) dumb as a post
ترجمه: خنگ - احمق
کاربرد: حاکی از حماقت کسی در انجام کاری
oxford Idioms and Phrasal verbs (21-30)
(نهایت) استفاده از چیزی بردن
babe magnet
ترجمه: دختر کش
کاربرد: حاکی از شخص یا چیزی که دختران جوان را شیفته خود می کند
It serves somebody right ( for doing something)
ترجمه: حق کسی بودن- چشم کسی کور
It serves John right that Dave threw him out of his party last night.
all dolled up
ترجمه: تیپ زده- لباس های زیبا پوشیده
مثال یک: چرا تیپ زده ای امروز؟ بعد از کار داری میری بیرون؟
vocab for High school (lesson three 6-10)
Having said that
ترجمه: ناگفته نماند که - اگر چه
However
all the better to do something
ترجمه: عوضش بهتر...-
کاربرد: برای بیان اینکه کاری بهتر یا آسان تر انجام می گیرد.
On the right track
ترجمه: روی غلتک - در صراط مستقیم- روبه پیشرفت
Progressing in a way that is likely to succeed
Act up
ترجمه: 1- بازی در آوردن -2- تو بازی رفتن (دستگاه ها) 3- عود کردن
EX: If you act up in class, you will be sent to the principal's office.
Add up to
ترجمه: برابر بودن با چیزی- همخوانی داشتن با
EX: The cash in the drawer doesn't add up to the amount of sales we made today.
bachelorette party
ترجمه: جشن خدااحافظی با دوران تجرد - جشن نو عروسی
کاربرد: مهمانی که دوستان یک خانمی که قرار است ازدواج کند برای او بر پا می کنند.
Rest assured ( that)
ترجمه: خیالت تخت - خاطرت جمع
Don't worry
(as) cross as a bear
ترجمه: با یک من عسل هم نمیشه خوردش
کاربرد: برای بیان ویژگی شخصی که عصبانی ست.
Impossible
معنا : غیر ممکن / نشدنی
در جریان چیزی بودن
اصطلاح: در جریان چیزی بودن/ مطلع بودن/ توی باغ بودن
کاربرد: برای بیان مطلع بودن از اتفاقات جاری
(as) cute as a bug's ear
ترجمه: گوگولی - دوست داشتنی- ادم میخواد بخوردش- ناز- بامزه
کاربرد: حاکی از دوست داشتنی بودن کسی یا چیزی
رفیق دزد و شریک قافله
اصطلاح: رفیق دزد و شریک قافله
کاربرد: این ضرب المثل حاکی از کسی هست که به قول کاشونی های قدیمی هم از توبره می خوره و هم از آخور
bach (or batch) (it)
ترجمه: مجردی زندگی کردن
کاربرد: حاکی از سپری کردن دوران قبل از ازدواج
Align something with something
ترجمه: همتراز کردن چیزی با چیزی/ کنار هم قرار دادن چیزی
Ask (for) advice
معنی: نظر خواهی کردن
Ex: Go to your doctor and ask for advice.
oxford Idioms and Phrasal verbs (81-90)
برگشتن به یک مکان (مثل منزل یا محل کار)
Add something up
ترجمه: جمع کردن- حساب کردن
Ex: Can you add up these numbers? I'm worried I made an error in my calculations.
مثل بید لرزیدن
اصطلاح : مثل بید لرزیدن
کاربرد: برای بیان شدت ترس در حین انجام کار
face (the) facts
ترجمه: با واقعیت مواجه شدن- دنیا تا بوده همین بوده
کاربرد: برای بیان الزام در مقابله شدن با مشکلات و ناراحتی ها
Rule 011 (The last but one)
یکی مانده به آخر
در زبان انگلیسی گهگاهی نیاز هست تا خواننده یا شنونده را به برخی از موارد ذکر شده در قبل مثلا "خط یکی مانده به آخر"ارجاع دهیم که می توانیم از موارد زیر استفاده کنیم.
(as) fat as a pig
ترجمه: چاق مثل گاو پرواری
کاربرد: حاکی از چاقی مفرط
Articles
A: an
(as) ancient as the hills
ترجمه: بسیار قدیمی - سن کشتی نوح- ( کاشانی: سن پله های پا نخل)
کاربرد: hills در انجیل حاکی از دوام و قدمت طولانی می باشد.
oxford Idioms and Phrasal verbs (91-100)
بی وقفه گریستن / زیر گریه زدن
all dressed up
ترجمه: لباس شیک پوشیدن- لباس مجلسی برتن کردن
کاربرد: این اصطلاح معمولا با فعل get یا be همراه می باشد
Rule 009 (research)
کاربرد کلمه research
این کلمه معمولا بصورت مفرد بکار می رود ولی معنای جمع دارد ( اگرچه شکل جمع آن را نیز می توان استفاده کرد)
(as) black as (one's) hat
ترجمه: کاملا تاریک و سیاه
کاربرد: قدیمی
jab something at someone or something
ترجمه: چیزی را به کسی یا چیزی کوبیدن
کاربرد: محاوره
baby gangsta
ترجمه: بچه لات- جوجه اراذل
کاربرد: حاکی از اوباش تازه کار و بی ارزش
bite the bullet
ترجمه: دل را به دریا زدن- آخر جان را کندن
To bravely do something unpleasant
less Vs. lesser
شاید در جستجوی لغات دیکشنری به دو کلمه less و lesser برخورد کرده باشید.
اگر هم نه همین الان قبل از خواندن این مقاله حتما این دو لغت را با هم دیگه بررسی کنید.
all done by/with mirrors
ترجمه: با دوز و کلک- با حقه
کاربرد: حاکی از عدم وجود واقعیت یا صداقت در چیزی- معادل smoke and mirrors
(as) baleful as death
ترجمه: مهیب و خطرناک
کاربرد: حاکی از تهدید کننده بودن چیزی
each man for himself
ترجمه: دست به زانوی خود داشتن- مسبب موفقیت یا شکست خود بودن
کاربرد: حاکی از اینکه بدون کمک دیگران باید کارهای خود را انجام داد.
Nowadays
معنی : امروزه/ این روز ها
Abide by
ترجمه: رعایت کردن- پذیرفتن-تسلیم (چیزی شدن)- تبعیت کردن (از قانون)
To obey someone or something
مگه از روی نعش من رد بشی/ بخدا اگه بگذارم
اصطلاح: مگه از روی نعش من رد بشی! بخدا اگه بگذارم!!!
کاربرد: برای بیان عدم رضایت و تلاش بسیار در خنثی سازی انجام کاری!
gad around
ترجمه: یللی تللی کردن
کاربرد: حاکی از همیشه به دنبال خوشگذرانی بودن
each to his/her/their own
ترجمه: نظر هر کسی برای خودش مهم هست- هر کس یک سلیقه ای دارد
کاربرد: حاکی از این است که نظر هر فرد محترم است و نباید لزوما با نظر شما موافق باشد.
oxford Idioms and Phrasal verbs (141-150)
درگیر چیزی شدن / غرق در چیزی شدن
daffy
ترجمه: دیوانه- احمق
کاربرد: محاوره
fab
ترجمه: بسیار عالی
کاربرد: مخفف کلمه fabulous
Baby, it’s cold outside
ترجمه: هوا بس ناجوانمردانه سرد است!
کاربرد: اصطلاحی برگرفته از ترانه فرانک لوسر
wish
گزینه های مناسب را انتخاب کنید.
1- I wish the doctor in now.
Adjourn to
ترجمه: جلسه را به جای دیگر بردن- تشریف بردن به
EX: I suggest we adjourn to the next room for the meeting, it's so cold in here.
(as) artful as a wagonload of monkeys
ترجمه: شیطونی کسی گل کردن
کاربرد: در برتانیا- معمولا برای جمع کودکان مورد استفاده قرار می گیرد.
break (one's) heart
ترجمه: دل کسی را شکستن
To make someone sad
all washed up
ترجمه: کار کسی تمام بودن
کاربرد: حاکی از تمام شدن نقطه اوج کسی یا چیزی
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است
اصطلاح: تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است/ نرود میخ آهنین بر سنگ/ گلیم سیاه بافته سفید نمی شود
کاربرد: هر سه اصطلاح فوق در زبان پارسی حاکی از عدم توانایی در ایجاد تغییر در یک فرد می باشد که معمولا برای افرادی بکار می روند که رفتار غیر محترمانه ای دارند.
Strike while the iron is hot
ترجمه: تا تنور داغه بچسبان
To make most of an opportunity
(as) busy as a beaver (building a new dam)
ترجمه: بسیار پرمشغله - سر شلوغ- وقت سر خاراندن نداشتن
کاربرد: beaver در این اصطلاح نماد ساعی بودن می باشد.
as well as
as well as
ابتدا جمله ی زیر را ترجمه کنید:
daily dozen
ترجمه: ورزش روزانه- نرمش
کاربرد: خود اصطلاح بر گرفته است دوازده ورزش متنوع می باشد. امروزه این اصطلاح به هر نرمش روزانه اطلاق می گردد.
Take a back seat
ترجمه : خود را کنار کشیدن- جای خود را به کسی یا چیزی دادن
Inversion
جملات خبری در زبان انگلیسی با فاعل و سپس فعل شروع می شوند و طبق فرمول زیر بیان می گردند:
and that's that
ترجمه : تمام - والسلام - همین و بس-
کاربرد: برای پایان دادن به یک بحث یا ابراز تکمیل یک عمل
face away (from someone or something)
ترجمه: نگاه برگرداندن- آنطرف را نگاه کردن
کاربرد: حاکی از نگاه نکردن به چیزی به صورت موقتی
مگه من وکیل وصی اش هستم
اصطلاح: مگه من وکیل وصی اش هستم؟ مگه من چیکاره اش هستم!
face down
ترجمه: 1- روی کسی را کم کردن 2- بر عکس کردن (مثل برگه امتحان)3- پشت و رو - دمر
کاربرد: در دو معنای اول به شکل فعل مورد استفاده قرار می گیرد.
Modern
معنی : به روز / مدرن
all beer and skittles
ترجمه: خوشگذرانی - هم فال و هم تماشا
کاربرد: Skittles یک بازی شبیه bowling میباشد که در بریتانیا رواج دارد.
(as) black as (one) is painted
مترجم: واقعا بد جنس بودن
کاربرد: برای بیان اینکه ویژگی های منفی که برای یک شخص می گویند واقعا درخور و شایسته ان شخص می باشد یا نمی باشد.
babe in the woods
ترجمه: دهنش بوی شیر میده
کاربرد: حاکی از بی تجربه بودن کسی
It said that
are you ready for this?
ترجمه: بگم؟ این جا رو داشته باش!
کاربرد: برای بیان جمله ای شکه کننده.
(as) certain as death and taxes
ترجمه: قطعی - قطعا- بی برو برگرد- بدون شک
کاربرد: حاکی از حتمی بودن وقوع عمل یا رویداد
vocab for High school (lesson three 1-5)
all spiffed out
ترجمه: تیپ زدن- خوش تیپ کردن
کاربرد: حاکی از پوشیدن لباس های زیبا و مرتب
The next thing I knew
ترجمه: تا رفتم به خودم بیام دیدم ...- ناگهان،
unexpectedly - suddenly
Account for somebody/something
ترجمه: شناسایی کردن
Ex: They cannot account for three of the passengers in the accident.
vocab for High school (lesson four 16-20)
Rule 006 (age)
1: نحوه بیان رده های سنی
1- Children aged 5 to 10
a quarter of (a given hour in time)
ترجمه : یک ربع به ...- یک ربع مانده به ...
کاربرد: بویژه در آمریکا
keep a tight rein/grip on (someone or something)
ترجمه: افسار کسی یا چیزی را بدست گرفتن- کنترل کردن کسی یا چیزی- آزادی کسی یا چیزی را سلب کردن
To have a tight control over something or somebody
(as) clear as mud
ترجمه: مبهم - تیره و تار
کاربرد: حاکی از واضح نبودن کامل چیزی
face card
ترجمه: کله گنده - ادم مهم
کاربرد: این اصطلاح بر گرفته از کارت هایی می باشد که عکس افراد مشهور روی ان نقش بسته است.
cactus buttons
ترجمه: مسکالین
کاربرد: دارویی تولید شده از کاکتوس برای ایجاد توهم
(as) dull as dishwater
ترجمه: (کاشانی : مثل گل نمالیده )- نچسب
کاربرد: حاکی از کسی که هیچ نکته جذابی ندارد. این اصطلاح معمولا برای افراد هم بکار می رود.
around the bend
ترجمه: 1- بسیار نزدیک - الان رسیدیم!
کاربرد: برای بیان نزدیک بودن مقصد به سرنشینان خودرو
baby up
ترجمه: ناز پروردن- بیش از حد هوای کسی را داشتن
کاربرد: حاکی از نوازش کردن و با مهربانی رفتار کردن با دیگران
back ( at someone) (for something)
ترجمه: تلافی کردن
کاربرد: با افعال get / have
and yourself
ترجمه: و خودت ...؟
کاربرد: برای جلوگیری از سوالی که قبلا پرسیده شده درباره شخص روبرو
Rule 005 (go +ing)
کاربرد Go همراه با فعل Ing
در انگلیسی فعل هایی که بیان تفریح و سرگرمی هستند بعد از Go به شکل Ing می آیند:
have something up your sleeve
ترجمه: ترفندی در آستین داشتن
To have a secret plan
cack-handed
ترجمه: بی مهارت
کاربرد: در بریتانیا و استرالیا
(as) clean as a hound's tooth
ترجمه: تمیز- پاک- مثل آینه پاک
کاربرد: هم در معنی تمیز بودن چیزی و هم پاک بودن رفتار یا عقیده
a little / bit rough and ready
ترجمه : کمی درب و داغون ( ولی قابل استفاده)- شلخته
کاربرد: هم برای اشیاء و هم برای افراد
غذا جزغاله شد/پوستم جزغاله شد
اصطلاح: جزغاله شدن/ ته گرفتن
کاربرد: برای سوختن غذا یا نان در مایکروفر و یا حتی انسان در معرض نور خورشید
all sealed up
ترجمه : 1- مهر و موم 2- مختومه
کاربرد: در معنای اول حاکی از بسته بودن کامل چیزی و در معنای دوم برای بیان پایان پذیرفتن عملی استفاده می گردد.
vocab for High school (lesson two 6-10)
are you going my way
ترجمه: مسیرت می خوره؟ میتونی من رو برسونی؟
کاربرد: برای همراه شدن با راننده خودرو یا راکب موتور سیکلت
babes
ترجمه: عزیزم!
کاربرد: برای درخواست کاری از کسی که او را دوست داریم.
all well and good
ترجمه: در خوبی آن شکی نیست ...
کاربرد: برای بیان اینکه مورد ذکر شده مفید می باشد اما جوانب دیگر را هم باید در نظر گرفت:
Passage 01 (part two)
I (can) promise you
ترجمه: شرط می بندم - قول می دهم !
کاربرد: حاکی از تشویق یا انذار کسی در انجام کاری
back (someone) for (something)
ترجمه: حامی کسی برای چیزی بودن
کاربرد: بویژه برای نامزد انتخاباتی
habituate someone to someone or something
ترجمه: عادت دادن کسی به کسی یا چیزی
کاربرد: محاوره
Account for something to somebody
ترجمه: پاسخگوی چیزی بودن- حساب پس دادن
Ex: As an accountant, you must account for what you spend every month to your senior.
Grown-ups
0001
❇️نکته گرامری
all in one
ترجمه: در ان واحد - همزمان
کاربرد: معمولا برای بیان اینکه شخصی یا چیزی چند نقش یا عملکرد در یک زمان دارد
(as) bright as a new pin
ترجمه: تمیز و مرتب- برق افتاده
کاربرد: برای توصیف مکانی که بعد از تمییز کردن برق می زند.
(as) busy as a bee
ترجمه: بسیار پرمشغله - سر شلوغ- وقت سر خاراندن نداشتن
کاربرد: حاکی از تلاش بسیار
able/capable
این دو کلمه به معنی قادر بودن در انجام کاریست اما:
دلم خونه براش
اصطلاح : دلم خونه براش/ دلم خون گریه می کنه براش
کاربرد: برای بیان نهایت دلسوزی برای کسی
a little /bit rough around the edge
ترجمه : کمی درب و داغون ( ولی قابل استفاده)- شلخته- نا خوش احوال ( معمولا به دلیل مصرف مشروبات زیاد)
کاربرد: هم برای اشیاء و هم برای افراد
Rule 003 (socialize with)
رسمی - خنثی - غیر رسمی
برای بیان رفت و آمد کردن با کسی و یا نشست و برخاست می توانیم به سه شکل در موقعیت های مختلف از عبارت های زیر استفاده کنیم:
(as) clean as a whistle
ترجمه: 1- تمیز مثل آینه 2- پاک و صادق 3- غلفتی - یک جا
کاربرد: هر سه کاربرد مورد استفاده است
آبروش جلوی بقیه رفت
اصطلاح: آبروی کسی رفتن / بی احترام شدن نزد کسی
کاربرد: حاکی از کم شدن ارزش و احترام کسی بخاطر انجام کاری ناشایست.
dairies
ترجمه: سینه - پست--
کاربرد: محاوره - ناپسند
Act for/ on the behalf of somebody
ترجمه: به نمایندگی از کسی کاری کردن- نماینده بودن
Ex: Because I have power of attorney for my mother, I can act for her in legal and financial matters when she is no longer able to do so.
bachelor party
ترجمه: جشن خدااحافظی با دوران تجرد - جشن نو دادمادی
کاربرد: مهمانی که دوستان یک مردی که قرار است ازدواج کند برای او بر پا می کنند.
all the world over
ترجمه: در جای جای جهان- سرتاسر جهان
کاربرد: حاکی از شناخته شده بودن چیزی یا کسی
کاسه ای زیر نیم کاسه است
اصطلاح: کاسه ای زیر نیم کاسه است!
کاربرد: برای بیان مسکوک بودن یک قضیه!
oxford Idioms and Phrasal verbs (61-70)
پاتوق کردن / ول چرخیدن/ وقت گذراندن با کسی
Rule 010 (Nowadays)
روشهای مختلفی برای شروع جمله وجود دارد که می توان از کلمه Nowadays در سطر اول مقدمه و یا بدنه مقاله در تسک دو از آن بهره برد. در استفاده از این کلمه دقت داشته باشید که:
1- این کلمه بصورت قید بکار می رود نه صفت :
a pox on (someone or something)
ترجمه : گندت بزنن- طاعون بگیری!
کاربرد: (قدیمی) ولی برای مزاح هنوز برای بیان نفرین و لعن مورد استفاده قرار می گیرد.
admit of something
ترجمه: جایز دانستن، ممکن ساختن، جاباز گذاشتن برایِ
EX: The present schedule does not admit of modification.
dab at something
ترجمه: تاپ تاپ روی چیزی زدن
کاربرد: آهسته برای پاک کردن یا وارد کردن با دست روی چیزی زدن.
a method in (one's) madness
ترجمه : صلاح کار خویش خسروان دانند- خود دانی ( ولی...)- دلیل برای کاری داشتن
کاربرد: برای بیان اینکه نظر شخص مقابل اگر چه احمقانه یا ضعیف به نظر میرسد ولی م یتواند عاقلانه باشد.
(as) crazy as a bedbug
ترجمه: دیوانه- کله خراب
کاربرد: در آمریکا- محاوره- شوخی آمیز
and not before time
ترجمه:
take the wind out of (one's) sails
ترجمه: (معادل اصطلاح کاشانی- انگار دیگ آب جوش روی سرم ریختند)- در جا خشک شدن
To spoil someone's enthusiasm
have (one's) head screwed on (right)
ترجمه: مخ کسی خوب کار کردن
To make a sensible decision
Prefer to
معنا : ترجیح دادن/ دوست داشتن / تمایل داشتن/ گرایش داشتن
(as) cold as charity
ترجمه: 1- بسیار سرد 2- بی خیر
کاربرد: در معنای دوم حاکی از کسی که منزوی و نسبت به دیگران بی تفاوت است
gaffer
ترجمه: پیر مرد روستایی 2- نورپرداز (صحنه فیلم برداری) 3- رئیس - بازرس
کاربرد: در معنای اول مخفف کلمه (godfather)
از گرسنگی دلم ضعف میره
اصطلاح: از گشنگی دلم ضعف میره!
کاربرد: حاکی از تمایل به خوردن تنقلات و شیرینی جات ( در انگلیسی بویژه بعد از مصرف ماریجوانا)
not have the heart ( to do something)
ترجمه: دل انجام کاری را نداشتن
Be emotionally unable to do something
(as) exciting as watching paint dry
ترجمه: کسل کننده- خسته کننده
کاربرد: حاکی از چیزی که جذابیت ندارد.
(as) fat as a beached whale
ترجمه: چاق مثل بشکه
کاربرد: توهین آمیز
(as) clear as crystal
ترجمه: 1- شفاف و زلال- بدون خال 2- مثل روز روشن
کاربرد: حاکی از زلالی آب و قابل فهم بودن چیزی
vocab for High school (lesson three synonyms)
مترادف کلمات درس اول کتاب
نکته: مثال ها را ابتدا ترجمه کنید و سپس با پاسخ های انتهای درسنامه مطابقت بدید. تلاش کنید بجای کلمات اصلی از مترادف های انها استفاده کنید و انها را بخاطر بسپارید.
Accustom oneself/somebody to something
ترجمه: 1- عادت دادن خود یا دیگران به چیزی 2- آشنا کردن کسی با چیزی
EX: We could accustom Peter to the new rules without difficulty.
back and edge
ترجمه: با جان و دل
کاربرد: حاکی از انجام کاری با تمام قوا
baboon
ترجمه: عوضی و نادان
کاربرد: (غیر مودبانه)
hack around
ترجمه: ول گشتن- وقت تلف کردن
کاربرد: محاوره
Poor
معنا: فقیر - تهیدست
(as) comfortable as an old shoe
ترجمه: دنج و راحت ( اگر چه زوار در رفته)
کاربرد: قدیمی
Passage 02
Zoo conservation programmes
One of London Zoo’s recent advertisements caused me some , so did it reality. Headlined “Without zoos you might as well tell these animals to get ”, it was illustrations of several endangered species and went on to extol the myth that without zoos like London Zoo these animals “will almost certainly disappear forever”. With the zoo world’s rather mediocre record on conservation, one might be forgiven for being slightly sceptical about such an advertisement.
Zoos were originally created as places of entertainment, and their suggested involvement with conservation didn’t seriously arise until about 30 years ago, when the Zoological Society of London held the first formal international meeting on the subject. Eight years later, a series of world conferences took place, entitled “The Breeding of Endangered Species”, and from this point onwards conservation became the zoo community’s buzzword. This commitment has now been clearh defined in The World Zpo Conservation Strategy (WZGS, September 1993), which although an important and welcome document does seem to be based on an unrealistic optimism about the nature of the zoo industry
The WZCS estimates that there are about 10,000 zoos in the world, of which around 1,000 represent a core of quality collections capable of participating in co-ordinated conservation programmes. This is probably the document’s first failing, as I believe that 10,000 is a serious underestimate of the total number of places masquerading as zoological establishments. Of course it is difficult to get accurate data but, to put the issue into perspective, I have found that, in a year of working in Eastern Europe, I discover fresh zoos on almost a weekly basis.
The second flaw in the reasoning of the WZCS document is the naive faith it places in its 1,000 core zoos. One would assume that the calibre of these institutions would have been carefully examined, but it appears that the criterion for inclusion on this select list might merely be that the zoo is a member of a zoo federation or association. This might be a good starting point, working on the premise that members must meet certain standards, but again the facts don’t support the theory. The greatly respected American Association of Zoological Parks and Aquariums (AAZPA) has had extremely dubious members, and in the UK the Federation of Zoological Gardens of Great Britain and Ireland has occasionally had members that have been roundly censured in the national press. These include Robin Hill Adventure Park on the Isle of Wight, which many considered the most notorious collection of animals in the country. This establishment, which for years was protected by the Isle’s local council (which viewed it as a tourist amenity), was finally closed down following a damning report by a veterinary inspector appointed under the terms of the Zoo Licensing Act 1981. As it was always a collection of dubious repute, one is obliged to reflect upon the standards that the Zoo Federation sets when granting membership. The situation is even worse in developing countries where little money is available for redevelopment and it is hard to see a way of incorporating collections into the overall scheme of the WZCS.
Even assuming that the WZCS’s 1,000 core zoos are all of a high standard complete with scientific staff and research facilities, trained and dedicated keepers, accommodation that permits normal or natural behaviour, and a policy of co-operating fully with one another what might be the potential for conservation? Colin Tudge, author of Last Animals at the Zoo (Oxford University Press, 1992), argues that “if the world”s zoos worked together in co-operative breeding programmes, then even without further expansion they could save around 2,000 species of endangered land vertebrates’. This seems an extremely optimistic proposition from a man who must be aware of the failings and weaknesses of the zoo industry the man who, when a member of the council of London Zoo, had to persuade the zoo to devote more of its activities to conservation. Moreover, where are the facts to support such optimism?
Today approximately 16 species might be said to have been “saved” by captive breeding programmes, although a number of these can hardly be looked upon as resounding successes. Beyond that, about a further 20 species are being seriously considered for zoo conservation programmes. Given that the international conference at London Zoo was held 30 years ago, this is pretty slow progress, and a long way off Tudge’s target of 2,000.
(as) dry as a bone
ترجمه: کاملا خشک - خشک خشک
کاربرد: حاکی از چیزی که خالی از رطوبت باشد و کاملا خشک.
oxford Idioms and Phrasal verbs (121-130)
حفظ کردن
cabbage
ترجمه: پول - فلوس
کاربرد: در محاوره بجای کلمه پول کاربرد دارد.
Keeping up with the Joneses
ترجمه: از روی چشم و هم چشمی- کم نیاوردن در مقابل کسی
gaffled
ترجمه: دستگیر شده- گیر افتاده
کاربرد: معمولا با فعل get همراه می گردد.
be in the saddle
ترجمه:1- دست و بال بازتر داشتن - 2- بر منصب صدارت
To be in control of a situation
oxford Idioms and Phrasal verbs (71-80)
نگاهی انداختن به کتاب، کتاب را ورق زدن و دیدن بدون خواندن آن.
Act on / upon
ترجمه: 1- وارد عمل شدن - اقدام کردن 2- تاثیر گذاشتن
EX: The report is due tomorrow, so I need to act on it immediately.
J. Edgar (Hoover)
ترجمه: پلیس - افسر فدرال
کاربرد: بریتانیا
Ask a favour
معنی: زحمتی برای کسی داشتن
Ex: Paul, can I ask you a favour?
مرکز تخصصی زبان های خارجه اشراق مفتخر است که توانسته با ایجاد کارگروه تحقیق و توسعه در کوتاهترین بازه زمانی ممکن و با بهره گیری از روش های نوین آموزشی مورد استفاده در کشورهای غیر انگلیسی زبان من جمله مدارس و مراکز آموزشی زبان های خارجه در فرانسه و اسپانیا، دانشجویان را به بالاترین سطح دانش زبانی رسانیده، و با رهنمود های واحد مشاوره و سنجش، متقاضیان را برای نیل به اخذ مدارک عالی در آزمون های بین المللی تافل، آیلتس و جی آر ای همراهی نماید.
این مرکز برای اولین بار در کاشان اقدام به برگزاری دوره های فشرده آمادگی آزمون های داخلی (تولیمو-ام اس آر تی- ام اچ ال ای) و بین المللی (تافل- آیلتس-جی آر ای)، بر اساس ضوابط و استانداردهای نوین آموزشی، نموده است.