all over again

ترجمه : دوباره از اول

کاربرد: حاکی از بیهوده بودن عمل قبلی و لزوم شروع حرکتی جدید. این اصطلاح معمولا با فعل start و یا مشابه ان بکار می رود.

مثال یک: وسط کیک درست کردنم بود که فهمیدم تخم مرغ ها فاسد شده بودند، لذا مجبور شدم خمیر کیک رو دور بریزم و دوباره از اول شروع کنم.

I realized halfway through making the cake that the eggs had expired, so I had throw the batter away and start all over again

مثال دو: لطفا برای انهایی که دیر آمدند دوباره از اول شروع کنید.

Please start over again for those who came in late

(مترجم: مهین فر)