اصطلاح موردنظر خود را اینجا بیابید...
dab something on(to) something
ترجمه: مالیدن- قرار دادن
کاربرد: حاکی از گذاشتن مقداری کمی از چیزی بر چیز دیگر
مثال: یه ذره پمادش بمال! کمی پماد بهش بزن
Dab on some ointment.
(مترجم: مهین فر)
شنبه 7 تیر ماه 1404
اصطلاح موردنظر خود را اینجا بیابید...
dab something on(to) something
ترجمه: مالیدن- قرار دادن
کاربرد: حاکی از گذاشتن مقداری کمی از چیزی بر چیز دیگر
مثال: یه ذره پمادش بمال! کمی پماد بهش بزن
Dab on some ointment.
(مترجم: مهین فر)