اصطلاح موردنظر خود را اینجا بیابید...
dabble in (something)
ترجمه: عشقی کاری را انجام دادن
کاربرد: حاکی از انجام کاری بصورت غیر مداوم
مثال: جوان تر که بودم عشقی نقاشی می کردم.
Oh, I only dabbled in painting when I was younger
(مترجم: مهین فر)
دوشنبه 24 دی ماه 1403
اصطلاح موردنظر خود را اینجا بیابید...
dabble in (something)
ترجمه: عشقی کاری را انجام دادن
کاربرد: حاکی از انجام کاری بصورت غیر مداوم
مثال: جوان تر که بودم عشقی نقاشی می کردم.
Oh, I only dabbled in painting when I was younger
(مترجم: مهین فر)