face down

ترجمه: 1- روی کسی را کم کردن 2- بر عکس کردن (مثل برگه امتحان)3- پشت و رو - دمر

کاربرد: در دو معنای اول به شکل فعل مورد استفاده قرار می گیرد.

مثال یک: انقدر تعجب کردم وقتی آن بچه لاغر مردنی روی ان قلدر را کم کرد.

I'm so impressed that that scrawny little kid faced the bully down!

مثال دو: حتما برگه های امتحانی خود را زمانی که تمام کردید پشت و رو بگذارید.

Be sure to face your tests down when you're done.

مثال سه: دمر روی میز دراز بکشید تا ماساژور (خانم) چند دقیقه دیگه خدمت برسند.

Just lie face down on the table and the masseuse will be in with you shortly.

مثال چهار: برگه هایتان را بر عکس روی میز بگذارید وقتی تمام شد.

Put your test face down on the desk when you're done.

مترجم: مهین فر