all rolled into one

ترجمه: در آن واحد

کاربرد: حاکی از تلفیق چند چیز در یک چیز

مثال یک: رئیسم از بنده توقع دارد که در آن واحد پذیرش گر، دستیار و مدیر دفتر باشم.

My boss expects me to be a receptionist, personal assistant, and office manager all rolled into one

مثال دو: این ، در آن واحد، یک چاقوی جیبی، قیچی و قوطی باز کنه!

It’s a penknife, scissors, can opener all rolled into one

(مترجم: مهین فر)