تا رفتم به خودم بیام....

اصطلاح : تا رفتم به خودم بیام دیدم ...- ناگهان، / تا رفتم بخودم بجنبم ...../ یهو دیدم / سرم رو برگردوندم دیدم ....

کاربرد: حاکی از عدم توانایی در کنترل یک حرکت

The next thing I knew

Ex: I was just walking down the road and the next thing I knew someone was pointing a gun at my face.

داشتم توی خیابان راه می رفتم که یهو دیدم یک نفر اسلحه اش رو رو به صورت من گرفته

Ex: ... and then the next thing I knew, the cat jumped out of the window... .

بعدش تا رفتم به خودم بیام دیدم گربه از پنجره پرید بیرون.

 

گرد آوری : موسسه زبان اشراق