اصطلاح موردنظر خود را اینجا بیابید...
around the clock
ترجمه: یک سره- بی وقفه- بیست و چهار ساعته- شبانه روز
کاربرد: حاکی از انجام بی وقفه یک کار
مثال یک: شبانه روز برای حل مشکل سیستم امنیتی شما مشغول کار بوده ایم، اما یک 24 ساعت دیگه طول خواهد کشید تا ان را آنلاین کنیم.
We have been working round the clock to solve this issue with your security system, but it's going to take us another 24 hours to get it back online
مثال دو: پزشکان بی وقفه روی او کار کرده اند، اما شرایط او هنوز بحرانی می باشد.
Doctors have been working on him around the clock, but his condition is still critical
(مترجم: مهین فر)