be in the saddle

ترجمه:1- دست و بال بازتر داشتن - 2- بر منصب صدارت

To be in control of a situation

Ex: Make sure to get good grades now, so that you're in the saddle when it comes time to choose a college.

تلاش کن الان نمره های خوبی بگیری، چرا که موقع انتخاب دانشگاه دست و بالت بازتره.

Ex: It’s too early to say if she is a good manager. She hasn’t been in the saddle for very long.

فعلا نمیشه گفت مدیر خوبیه. خیلی وقت نیست که بر منصب صدارت نشسته است.

 

منبع: درآمدی بر اصطلاحات ضروری آیلتس

گرد آوری : مهین فر